نوشته شده توسط : علی

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایبِنا، جدول منتشر شده درباره قراردادهای عاملیت ارزی صندوق توسعه ملی با بانک های عامل نشان می دهد که این صندوق در سال ۱۳۹۰، ۱۱ میلیارد و ۷۲۰ میلیون دلار و در سال بعد از آن رقم ۱۹ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار رسیده است.

این آمار برای سال ۱۳۹۲ تنها ۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار بوده که در سال بعد با جهشی حدود ۲۰ میلیارد دلار به ۲۳ میلیارد و ۲۱۷ میلیون دلار رسیده است. براین اساس رقم قراردادهای عاملیت ارزی صندوق توسعه ملی با بانک ها در سال ۱۳۹۴ رقم ۱۸ میلیارد و ۶۳۲ میلیون و برای سال ۱۳۹۵ این رقم ۱۳ میلیارد و ۴۸۹ میلیون دلار بوده است. صندوق توسعه ملی درباره اعلام نکردن رقم قراردادهای عاملیت ارزی با بانک ها در سال ۱۳۹۶ اعلام کرده است که مبلغ ۳ میلیارد و ۲۵۰ میلیون دلار از قراردادهای تصویب شده در سال ۱۳۹۵، در سال بعد ابلاغ شده اند که دلیل آن تاخیر بانک ها در بازگردانی نسخ مهر و امضا شده یا تعهدنامه رسمی بوده است.

در سال ۱۳۹۶ قراردادی با بانک ها منعقد نشد زیرا مبلغ ۱۲ میلیارد و ۵۵۰ میلیون دلار از قراردادهای سال ۱۳۹۵ تا پایان سال ۱۳۹۶ فعال بوده اند. این صندوق همچنین در سه ماهه نخست سال جاری ۸ میلیارد و ۵۵۰ میلیون دلار با بانک ها قرارداد عاملیت ارزی منعقد کرده است. براین اساس مجموع رقم قرارداد عاملیت بانکی صندوق توسعه ملی با بانک ها از ابتدای سال ۱۳۹۰ تا پایان بهار رقم ۹۸ میلیارد و ۶۰۸ میلیون دلار رسیده است.

بررسی جدول منتشر شده از سوی صندوق توسعه ملی نشان می دهد که از ابتدای سال جاری تا پایان خردادماه پست بانک ۲۰۰ میلیون دلار، تجارت یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار، توسعه تعاون ۴۰۰ میلیون دلار، توسعه صادرات ۵۰۰ میلیون دلار، حکمت ایرانیان ۱۰۰ میلیون دلار، خاورمیانه ۳۰۰ میلیون دلار، رفاه کارگران ۶۵۰ میلیون دلار، سامان ۵۰۰ میلیون دلار، کارآفرین ۴۰۰ میلیون دلار، کشاورزی یک میلیارد دلار، ملت دو میلیارد دلار و ملی یک میلیارد دلار قرارداد عاملیات ارزی با این صندوق منعقد کرده اند.

به این ترتیب بانک ملت با انعقاد دو میلیارد دلار بیشترین و بانک حکمت ایرانیان با ۱۰۰ میلیون دلار کمترین قراردادهای منعقد شده را با صندوق توسعه ملی برای عاملیت ارزی داشته اند. همچنین بانک های اقتصاد نوین، انصار، پارسیان، پاسارگاد، سپه، سرمایه، سینا، صادرات ایران، صنعت و معدن، گردشگری و مسکن نیز در مدت زمان مورد اشاره قراردادی با صندوق توسعه ملی برای عاملیت ارزی منعقد نکرده اند.

قرارداد 97 میلیاری

با این حال بررسی آمار هفت سال و ۳ ماهه قراردادهای عاملیت ارزی صندوق توسعه ملی با بانک ها نشان می دهد که بانک های اقتصاد نوین ۲ میلیارد و ۱۴۱ میلیون دلار، انصار یک میلیارد و ۸۹۰ میلیون دلار، پارسیان ۴ میلیارد و ۶۳۵ میلیون دلار، پاسارپاد ۷ میلیارد و ۶۲۷ ملیارد دلار، پست بانک ۳۵۰ میلیون دلار، تجارت ۷ میلیارد و ۲۱۳ میلیون دلار، توسعه تعاون یک میلیارد و ۵۹۲ میلیون دلار، توسعه صادرات ۴ میلیارد و ۷۴۸ میلیون دلار، حکمت ایرانیان ۱۵۰ میلیون دلار و خاورمیانه یک میلیارد و ۱۰۴ میلیون دلار با این صندوق قرارداد امضا کرده اند.

در مدت زمان مشابه رقم قرارداد بانک های رفاه کارگران ۲ میلیارد و ۳۵۸ میلیون دلار، سامان یک میلیارد و ۳۳۱ میلیون دلار، سپه ۱۱ میلیارد و ۱۷۶ میلیون دلار، سرمایه ۵۰۰ میلیون دلار، سینا ۷۸۵ میلیون دلار، صادرات ایران ۳ میلیارد و ۵۶۷ میلیون دلار، صنعت و معدن ۱۶ میلیارد و ۸۷۸ میلیون دلار، کارآفرین یک میلیارد و ۶۲۶ میلیون دلار، کشاورزی ۳ میلیارد و ۸۶۰ میلیون دلار، گردشگری ۱۰۰ میلیون دلار، مسکن ۵۰۰ میلیون دلار، ملت ۱۵ میلیارد و ۹۷۵ میلیون دلار و ملی ایران ۸ میلیارد و ۵۰۲ میلیون دلار بوده است.

براین اساس بیشترین قرارداد عاملیت ارزی بین بانک ها با صندوق توسعه ملی مربوط به بانک صنعت و معدن با ۱۶ میلیارد و ۸۷۸ میلیون دلار و کمترین آن مربوط به بانک گردشگری با ۱۰۰ میلیون دلار بوده است.



:: بازدید از این مطلب : 0
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 25 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایبِنا، درپی نوشت اسحاق جهانگیری در خصوص تعیین تکلیف موضوع استمرار خسارت ناشی از دپوی خودروهای مربوط به برندهای مختلف در گمرکات کشور خطاب به دژپسند و رحمانی آمده است، نباید تحت تاثیر فضاسازی‌ها موانع فعالان اقتصادی را برطرف نکنیم. اگر کسی تخلف کرده دستگاه قضایی برخورد میکند و نباید برای کسانی که درچارچوب قوانین و مقررات عمل کرده اند مشکل ایجاد شود.

57019



:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 25 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

به گزارش اقتصادنیوزبه‌منظور دستیابی به این اهداف، دولت با دو سوال مواجه است که چه سطحی از مخارج را لحاظ کند؟ و مخارج مذکور را با چه ترکیبی بین زمینه‌های مختلف تنظیم کند؟ بررسی تجربه‌ کشورهای عضو OECD راوی پاسخ مناسبی به دو سوال مذکور است. این کشورها درباره سطح مخارج همواره در تلاش بوده‌اند تا نقش خود را در فعالیت‌های اقتصادی کاهش دهند. درباره ترکیب مخارج نیز با گذر زمان از «مخارج تولیدمحور» فاصله گرفته و به سمت «مخارج رفاه‌محور» متمایل شده‌اند. با توجه به اصل «جانشینی سرمایه‌گذاری» هر چه دولت از زمینه‌های مبتنی‌بر تولید فاصله بگیرد و به سمت نقش رفاهی متمایل شود، زمینه برای ورود بخش خصوصی به اقتصاد فراهم می‌شود و بهره‌وری تولید افزایش می‌یابد. بنابراین با توجه به محدودیت‌های سمت منابع در سال آینده، دولت لازم است «سطح»، «ترکیب» و «کارآیی» بودجه را به نحوی انتخاب کند که به ترکیب هدفمندی از توزیع درآمد و رشد اقتصادی دست یابد.

در حالی بودجه سال آتی به مرحله تصویب نزدیک می‌شود که اقتصاد ایران به مراتب نیاز بیشتری به تنظیم یک بودجه هدفمند و اهرمی دارد. دولت در تعیین ارقام لایحه بودجه با یک تابع هدف بودجه‌ای مواجه است که ورودی آن «سطح مخارج» و «ترکیب مخارج» بوده و خروجی آن سه هدف عمده «رشد اقتصادی»، «توزیع درآمد» و «تولید کالاها و خدمات عمومی» است. بررسی تجربه کشورهای عضو OECD نشان می‌دهد این کشورها درخصوص سطح مخارج، حدود ۴۰ درصد از تولید سالانه خود را صرف مخارج عمومی می‌کنند. به‌علاوه، درخصوص اهداف بودجه، این گروه از کشورها به منظور تقویت نقش بخش خصوصی از «مداخله‌های تولیدمحور» فاصله گرفته و به سمت «مداخله‌های رفاه‌محور» متمایل شده‌اند. به‌طوری که مخارج روی «آموزش و عمرانی» که در زمره گروه بهره‌ور و تولیدمحور قرار می‌گیرند تنها ۲۰ درصد از مخارج آنها را شامل می‌شود و ۸۰ درصد دیگر در زمینه‌های رفاه‌محور مانند پرداخت‌های انتقالی و همچنین پرداخت‌های بهره‌ای صرف می‌شود. البته اثرگذاری سیاست‌های رفاهی نیز به حد قابل‌توجهی به درجه «اصابت به هدف» آنها بستگی دارد؛ به‌طوری‌که سیاست‌های یارانه‌ای و حقوق بازنشستگان بیشتر از هدف خود منحرف شده‌اند.  به‌علاوه دولت‌های با حجم بزرگ‌تر با توجه به اصل «جانشینی سرمایه‌گذاری»، نسبت به دولت‌های با حجم کوچک‌تر نقش کمتری در تقویت اقتصاد خود داشته‌اند. درخصوص اقتصاد ایران، با توجه به اینکه پیش‌بینی می‌شود در سال آینده درآمدهای بودجه با محدودیت‌های ناشی از تحریم‌ها روبه‌رو شود، تعریف تابع هدف بودجه‌ای هدفمندی از سوی سیاست‌گذار ضروری است. اگر تابع هدفی هدفمند و متناسب تعیین شود انتظار می‌رود اثر تحریم‌ها خنثی شده و دولت نقش موثرتری داشته باشد اما در صورتی که دولت در تابع هدف خود کارکردهای رشد و بازتوزیعی بودجه را ارزیابی نکند انتظار نمی‌رود بودجه دولت نقش مثبتی در شرایط تحریم ایفا کند.

تابع هدف بودجه

قرار است هیات دولت پس از تطبیق لایحه بودجه با رهنمود مقام معظم رهبری، لایحه بودجه سال آینده را به مجلس تقدیم کند. بر مبنای نظر رهبری سهم در نظرگرفته شده برای صندوق توسعه ملی در ارقام پیشنهادی دولت باید مورد بازنگری قرار گیرد. چراکه دولت در نظر داشت با توجه به کاهش درآمدهای نفتی، سهم صندوق توسعه ملی از فروش نفت در سال ۹۸ را به حداقل برساند. مخارج دولت که یک وجه از سیاست مالی را به تصویر می‌کشاند سه هدف عمده «رشد اقتصادی»، «توزیع درآمد» و «تامین کالاهای عمومی» را دنبال می‌کند. به این معنی که در وهله اول دولت کالاها و خدمات عمومی ضروری جامعه را که بخش خصوصی تمایل به تولید آنها نداشته عرضه می‌کند. در وهله دوم، سطح و ترکیب مخارج خود را به نحوی تعیین می‌کند که چرخه‌های تجاری را کنترل و رشد اقتصادی را تقویت کند. در وهله سوم، دولت در تلاش است تا بودجه به نحوی توزیع و طراحی شود که اقشار آسیب‌پذیر جامعه حمایت شوند. دولت به منظور دستیابی به این اهداف از سه ابزار «سطح مخارج»، «کارآیی مخارج» و «ترکیب مخارج» استفاده می‌کند. به‌طوری که دولت بسته به درآمدهای پیش‌بینی شده خود سطح مخارج را در سال‌های مختلف بسته به شرایط اقتصادی تعیین می‌کند. کارآیی مخارج نیز با سطح مخارج موجود، به کمک افزایش کارآیی و تعدیل هزینه‌ها، خروجی بیشتری را برای دولت محقق می‌سازد. درخصوص ترکیب مخارج نیز دولت هنگام تنظیم بودجه، با زمینه‌های مختلفی از مخارج مواجه است که هر کدام شدت اثر متفاوتی روی رشد اقتصادی و توزیع درآمد دارند. به‌عنوان مثال مخارج دولت در زمینه آموزش، سرمایه انسانی در بلندمدت را تقویت کرده و بهره‌وری کل اقتصاد را بهبود می‌بخشد. در سمت مقابل مخارج در حوزه سلامت با توجه به اینکه سلامت اقشار آسیب‌پذیر جامعه را نشانه می‌گیرد اثر بیشتری روی توزیع درآمد دارد. بنابراین هنگام بودجه‌ریزی، دولت با استفاده از ابزار در دسترس خود باید مکانیزمی را طراحی کند که به ترکیب مشخصی از اهداف سه‌گانه «رشد اقتصادی»، «توزیع درآمد» و «تامین کالاهای عمومی» دست یابد. به عبارت دیگر دولت هنگام بودجه‌ریزی با «تابع هدفی» مواجه است که بسته به کیفیت برنامه‌ریزی خروجی متفاوتی از رفاه اجتماعی به همراه داشته باشد. تابع هدفی که با توجه به سطح درآمد، لازم است هم کالاهای عمومی را برای اقتصاد فراهم کند، هم رشد اقتصادی را با تمرکز بر کارآیی تقویت کند و هم ترکیب مخارج در زمینه‌های مختلف را به نحوی ارائه دهد که توزیع درآمد بهبود یابد. درخصوص بودجه‌ریزی با توجه به اینکه انتظار می‌رود در سال آینده درآمدهای بودجه در معرض محدودیت‌های تحریم‌ها قرار ‌گیرد، این تابع هدف اهمیت بیشتری پیدا می‌کند چرا که خروجی آن در یک حالت می‌تواند بخشی از فشار تحریم‌ها را تقلیل دهد و در حالتی دیگر می‌تواند در آتش نارضایتی‌های معیشتی بدمد. در همین راستا «دنیای اقتصاد» با تمرکز بر تجربه کشورهای عضو OECD، تابع هدف بودجه‌ای را که منتج به بیشترین رفاه اجتماعی شود در سه حوزه «سطح مخارج»، «ترکیب مخارج» و «کارآیی مخارج» بررسی کرده است.

اثر جانشینی سرمایه‌گذاری

دولت هنگام بودجه‌ریزی ابتدا با مساله تعیین سطح مخارج سالانه خود مواجه است. اگر چه سطح مخارج در کشورهایی که استراتژی بلندمدت بودجه‌ریزی ندارند به حد قابل توجهی تابعی از درآمدهای دوره‌ای دولت است اما عمده کشورهای پیشرفته مخارج خود را بر مبنای هدف رشد اقتصادی انتخاب می‌کنند. بر مبنای تئوری‌های اقتصادی، سطح مخارج دولت از دو کانال «تحریک تقاضا» و «تحریک تولید» رشد اقتصادی را تحریک می‌کند. به‌طوری که افزایش مخارج دولت، درآمد قابل تصرف جامعه را افزایش داده و تقاضای آحاد اقتصادی برای مصرف کالاها و خدمات را افزایش می‌دهد. از طرفی، با توجه به اینکه دولت به‌طور مستقیم در ارزش افزوده بخشی از کالاها و خدمات نقش دارد، با تغییر مخارج خود به‌طور مستقیم می‌تواند سطح تولید سالانه را تغییر دهد. کشورهای عضو OECD به‌طور متوسط حدود ۴۰ درصد از تولید ناخالص داخلی سالانه خود را صرف عرضه کالاها و خدمات عمومی می‌کنند. در بین کشورهای مذکور، شیلی با ثبت ۲۵ درصد کمترین نسبت از تولید سالانه داخلی خود را صرف مخارج کالاها و خدمات عمومی می‌کند. در طرف مقابل فنلاند و فرانسهبا حدود ۵۵ درصد بیشترین سهم از تولید خود را صرف مخارج می‌کنند. بررسی‌ها نشان می‌دهد اثر مخارج دولت روی رشد اقتصادی در بین کشورهای OECD به ۴ متغیر «اندازه دولت»، «انباشت اولیه سرمایه»، «ترکیب و نوع مخارج» و «شرایط سمت عرضه» بستگی دارد. به‌طوری که بین کشورهای مذکور هرچه اندازه دولت بزرگ‌تر بوده، افزایش مخارج اثر کمتری روی رشد اقتصادی داشته است. در طرف مقابل، در کشورهایی که دولت حجم پایینی از اقتصاد را در کنترل داشته‌اند، افزایش مخارج رشد اقتصادی را به میزان بیشتری تحریک کرده است. دلیل اینکه دولت‌های بزرگ‌تر نقش کمتری در تحریک رشد اقتصادی داشته‌اند به «اثر جایگزینی سرمایه‌گذاری» برمی‌گردد. به‌طوری که هرچه حجم دولت در اقتصاد بزرگ‌تر بوده، حضور دولت در بازارهایی که مشمول شکست بازار نیستند بیشتر شده و مخارج دولت جای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی را گرفته است. با این وجود برخی ویژگی‌های ساختاری اقتصادی باعث شده تا در برخی کشورهای با حجم دولت بزرگ، اثر منفی را خنثی کرده است. به‌عنوان مثال در سوئد، با وجود حجم بالای دولت، اعتماد اجتماعی به دولت باعث شده تا افزایش مخارج رشد اقتصادی را تقویت کند.

ملاحظات سمت تولید

انباشت اولیه سرمایه دومین متغیری بوده که کارآیی مخارج دولت را توضیح می‌دهد. هرچه حجم انباشت سرمایه اولیه در اقتصاد بیشتر بوده، کارآیی مخارج دولت نیز کمتر بوده است. به عبارت دیگر، با توجه به اصل «بازدهی نزولی سرمایه»، مخارج دولت در کشورهای با انباشت پایین سرمایه اثر بیشتری روی رشد اقتصادی داشته است. «ترکیب و نوع مخارج» نیز نقش قابل‌توجهی در کارآیی مخارج دولت در بین کشورهای OECD داشته است. به‌طوری که به‌طور متوسط مخارج دولت در بخش سرمایه‌گذاری و عمرانی نسبت به مخارج جاری با شدت بیشتری تولید را تحریک کرده است. البته کیفیت اثر مخارج سرمایه‌گذاری در کشورهای مذکور به منبع تامین مخارج مذکور بستگی داشته است. اگر منابع مالی مخارج عمرانی از منبع کاهش مخارج جاری تامین شده باشد، بیشترین اثر مثبت را روی رشد اقتصادی داشته است اما در صورتی که دولت مخارج عمرانی را از طریق منابع درآمدی جدید تامین کرده باشد، اثر کمتری روی رشد اقتصادی داشته است به‌طوری که در بین کشورهای OECD، یک درصد رشد در سهم مخارج سرمایه‌گذاری از سایر مخارج دولت، سطح تولید اقتصادی بلندمدت را حدود ۵ درصد افزایش داده است. به‌علاوه، نوع مخارج عمرانی اثر متفاوتی روی رشد اقتصادی داشته است. هرچه مخارج عمرانی در زمینه «تحقیق و توسعه» صورت گرفته رشد اقتصادی به میزان بیشتری از کانال بهبود بهره‌وری اتفاق افتاده است، در طرف مقابل اگر مخارج سرمایه‌گذاری در پروژه‌های بزرگ دولتی بوده که بخش خصوصی قابلیت ورود را دارد، افزایش مخارج عمرانی نیز رشد اقتصادی را محقق نکرده است. چهارمین عاملی که اثر سطح مخارج دولت روی رشد اقتصادی را در بین کشورهای OECD تعیین می‌کند شرایط سطح تولید است. به‌طوری که اگر اقتصاد کلان از محدودیت سمت عرضه رنج می‌برد، افزایش مخارج جاری از جانب افزایش تقاضا نه‌تنها تولید را تحریک نکرده بلکه به میزان بیشتری تورم را افزایش داده است. اما در صورتی که سطح تولید اقتصاد محدودیت نداشته، افزایش مخارج جاری اثر مثبتی روی رشد اقتصادی داشته است.

توزیع بهینه مخارج

بعد از تعیین سطح مخارج سالانه، دولت با این سوال مواجه است که مخارج خود را با چه مکانیزم توزیعی بین زمینه‌های مختلف تخصیص دهد که بیشترین اثرات رفاهی و موثرترین اثر بازتوزیعی را به همراه داشته باشد. در یک دسته‌بندی اجزای مخارج دولت را می‌توان به ۱۱ گروه مختلف «آموزش»، «سلامت»، «جبران رفاه بازنشستگان و سالمندان»، «بیماری‌های خاص و ناتوانی»، «پرداخت‌های جبران بیکاری»، «جبران رفاه خانواده‌ها و کودکان»، «یارانه»، «سرمایه‌گذاری»، «سایر مخارج» و «پرداخت‌های بهره‌ای» تفکیک کرد. با توجه به اینکه زمینه‌های مختلف مخارج اثرات متفاوتی روی رشد اقتصادی و بازتوزیع درآمد دارد، تعیین هدفمند توزیع مخارج نقش مهمی روی اثر نهایی مخارج دولت در اقتصاد دارد. در یک دسته‌بندی دیگر اجزای ۱۱ گانه مخارج را بسته به اثر آنها روی رشد اقتصادی می‌توان به دو گروه «بهره‌ور یا Productive» و «غیر بهره‌ور یا Unproductive» تقسیم کرد. اجزای بهره‌ور آن دسته از مخارجی بوده که به‌طور مستقیم در تابع تولید حضور دارند. به‌عنوان مثال مخارج در زمینه آموزش، سرمایه انسانی و مخارج در زیرساخت‌ها سطح سرمایه فیزیکی را افزایش می‌دهند که هر دو به‌طور مستقیم در تابع تولید اجتماعی حضور دارند، بنابراین این دو گروه در زمره گروه مخارج بهره‌ور قرار می‌گیرند. در طرف مقابل مخارج غیربهره‌ور مانند مخارج سلامت و جبران رفاه بازنشستگان در تابع تولید حضور ندارند. بررسی‌ها نشان می‌دهد کشورهای OECD بین مخارج «بهره‌ور» و «غیره‌بهره‌ور» عمدتا متمایل به دسته دوم بوده‌اند به‌طوری که حجم قابل‌توجهی از مخارج سالانه این کشور‌ها صرف زمینه‌های رفاه‌محور مانند «تامین رفاه اجتماعی»، «جبران رفاه بازنشستگان و سالمندان»، «حمایت بیماری‌های خاص و ناتوانی»، «پرداخت‌های جبران بیکاری»، «جبران رفاه خانواده‌ها و کودکان» شده است و سهم مخارج تولید‌محور در این کشورها پایین بوده است. به‌طوری که در این کشورها سهم مخارج «آموزش» و «عمرانی» که سرمایه انسانی و فیزیکی را تقویت می‌کنند به‌طور متوسط حدود ۲۰ درصد از مخارج بوده است. به عبارت دیگر، دولت در این کشورها نقش خود را در بخش‌های تولیدی که نیاز به بهره‌وری بالا داشته کمرنگ و زمینه را برای ورود بخش خصوصی فراهم کرده است. در طرف مقابل، مخارج سالانه خود را صرف تامین رفاه اقشار آسیب‌پذیر کرده است.

 برآیند اثر اجزای مخارج

بررسی تجربه کشورهای OECD نشان می‌دهد زمینه‌های مختلف مخارج دولت اثر متفاوتی روی توزیع درآمد در جامعه داشته است. اثر مخارج دولت روی توزیع درآمد را می‌توان به دو دسته مستقیم و غیرمستقیم تقسیم کرد. در دسته مستقیم مخارج دولت به‌طور مستقیم درآمد قابل تصرف افراد را با ایجاد شغل یا حمایت‌های مالی مستقیم تغییر می‌دهد. در حالت غیرمستقیم، مخارج دولت ابتدا سطح رشد اقتصادی و متعاقبا توزیع درآمد را تغییر می‌دهد. به‌عنوان مثال، مخارج دولت، آموزش سرمایه انسانی و بهره‌وری اقشار ضعیف را بهبود می‌دهد و در بلندمدت نقش آن‌ها را در اقتصاد تقویت می‌کند. مخارج بازنشستگی: بررسی‌ها حاکی از آن است که مخارج بودجه‌ای دولت روی تامین رفاه بازنشستگان نه تنها اثر منفی قابل ملاحظه‌ای روی رشد اقتصادی داشته بلکه توزیع درآمد را بین قشرهای جامعه تغییر نداده است.به همین دلیل در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته مخارج بازنشستگی از کانال بودجه خارج می‌شود و در قالب حمایت دولتی در قالبی خارج از بودجه یا از طریق خود صندوق‌های بازنشستگی تامین می‌شود. بررسی‌ها همچنین نشان می‌دهد یک درصد افزایش سهم مخارج بازنشستگی از مخارج کل، تولید بلندمدت را حدود ۲ درصد در کشورهای مذکور کاهش داده است. البته سیاست تعیین سن بازنشستگی و همین‌طور تغییر هرم سنی جمعیت اثر قابل ملاحظه‌ای روی اثر مخارج بازنشستگیبر رشد و توزیع درآمد داشته است. هر چه نوسانات هرم سنی بیشتری بوده، مخارج دولت اثر مثبت کمتری روی رشد اقتصادی داشته است.

یارانه‌های دولتی: بررسی تجربه کشورهای OECD نشان می‌دهد افزایش یارانه‌های دولتی اثر منفی روی رشد اقتصادی داشته اما نابرابری توزیع درآمد را کاهش داده است. درخصوص اثر یارانه‌ها روی رشد اقتصادی، یارانه‌ها عمدتا با انحراف تخصیص منابع و کاهش رقابت اثر منفی روی رشد اقتصادی داشته‌اند. برای مثال، یارانه‌های تخصیص داده‌شده روی تحقیق و توسعه ممکن است پروژه‌هایی را تامین مالی کند که بازدهی کمتری نسبت به سایر پروژه‌ها دارند یا به دلیل رانت‌های بالقوه، منجر به ایجاد پروژه‌هایی خارج از حوزه تحقیق و توسعه به جای پروژه‌های تحقیق و توسعه شوند. یارانه‌ها در صنایع در حال افول، مانند کشاورزی منجر به پیدایش شرکت‌های با بهره‌وری پایین شده و بازتوزیع منابع را به تعویق انداخته است. به علاوه، در کشورهای مورد بررسی، گروه‌های ذی‌نفوذ اثرگذاری یارانه‌ها را تحت تاثیر قرار داده‌اند. به‌طوری که یک درصد افزایش سهم یارانه‌ها تولید بلندمدت را حدود ۷ درصد کاهش داده است. مهم‌ترین دلیل این است که عمدتا یارانه‌ها شرکت‌های دارای بهره‌وری پایین را بر شرکت‌های خلاق مسلط می‌کند. درخصوص اثر یارانه‌ها و مخارج پرداختی رفاهی، در صورتی که یارانه‌ها به درستی به هدف اصابت کنند، با توجه به اینکه درآمد سرانه اقشار ضعیف را نشانه می‌گیرد، توزیع درآمد را برابرتر می‌کند. سایر مخارج مانند جبران رفاه خانواده‌ها و کودکان به این دلیل که سطح درآمد قابل تصرف این گروه را نشانه می‌گیرد نابرابری را کاهش می‌دهد. درخصوص اثر یارانه‌ها روی نابرابری درآمد دو دسته یارانه وجود دارد: برخی یارانه‌ها که به درستی به هدف اصابت می‌کنند به این دلیل که اثر فزاینده روی اقشار ضعیف دارند نابرابری را کاهش می‌دهند اما برخی یارانه‌های دیگر که به دلایل مختلف متمایل به اقشار پردرآمد جامعه است نابرابری را افزایش می‌دهند.یارانه در بخش انرژی به ویژه بنزین در این گروه قرار دارد. بنابراین دولت هنگام برنامه‌ریزی بودجه‌ای با تابع هدفی از بودجه مواجه است که می‌تواند نتایج رفاهی مختلفی به همراه داشته باشد. شدت اثرگذاری سیاست مالی دولت بسته به برنامه‌ریزی و شناخت دولت از کارکردها، مشخصات و میزان اثرگذاری اجزای بودجه در دل این تابع بودجه وجود دارد. در صورتی که دولت شرایط زمانی حاکم بر اقتصاد کلان را بهتر ارزیابی کند به احتمال بیشتری اثر سیاست مالی روی رشد اقتصادی را محقق می‌سازد. به‌علاوه، در صورتی که دولت کارکردهای اجزای مختلف بودجه را بهتر بشناسد، مخارج سالانه خود را با ترکیب بهتری توزیع کرده و منابع جامعه را با شدت بیشتری تضمین خواهد کرد. بررسی تجربه کشورهای OECD نشان می‌دهد این کشورها در بلندمدت عمدتا از نقش «رشد» بودجه فاصله گرفته و عمدتا به «نقش رفاهی» بودجه متمایل شده‌اند تا فضای تولید را برای بخش خصوصی فراهم کنند. درخصوص اقتصاد ایران که در سال آینده با محدودیت‌های درآمدی ناشی از اعمال تحریم‌های آمریکا مواجه خواهد بود، لازم است تابع هدف بودجه به نحوی تعیین شود که نه تنها کمترین هزینه اجتماعی را به اقتصاد و بخش خصوصی وارد کند بلکه خود به‌عنوان اهرم دفاعی، بخشی از هزینه‌های تحریم را تقلیل دهد.

ترکیب مخارج دولتمخارج دولت



:: بازدید از این مطلب : 1
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 25 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

به گزارش اقتصادنیوز«انتظارات معامله‌گران مبنی‌بر بازگشت بهای دلار»، «شیوه متفاوت عرضه با بازار ارز»، «افزایش تقاضای مصرفی در بازار»، «افزایش بهای اونس در بازارهای جهانی» و «شرایط امنیتی‌تر در بازار ارز نسبت به سکه» پنج عاملی بود که مانع از افت شدید بهای فلز زرد همتراز با قیمت دلار شد.

در سومین هفته آذرماه، دلار نه‌تنها مسیر افزایشی دو هفته پیش را ادامه نداد، بلکه بیش از ۱۰ درصد از ارزش خود را طی ۶ روز کاری از دست داد. سکه تمام بهار آزادی نیز هفته کاهشی را پشت سر گذاشت؛ با این تفاوت که بسیار کمتر از شاخص ارزی افت قیمت را تجربه کرد. روز پنج‌شنبه، دلار پس از ۵ روز کاهش متوالی مسیر خود را تغییر داد و با ۱۰۰ تومان افزایش روی عدد ۱۰ هزار و ۳۰۰ تومان قرار گرفت. البته این افزایش تنها تسکین جزئی برای نوسان‌گیران بازاری بود که طی یک هفته به ازای هر دلار حدود ۴/ ۱۰ درصد ضرر را متحمل شدند. در مقابل، در بازار سکه، این فلز گرانبها، روز پنج‌شنبه دومین افزایش متوالی خود را ثبت کرد و با ۵۰ هزار تومان افزایش به قیمت ۳ میلیون و ۶۴۰ هزار تومان رسید. سکه پنج‌شنبه دو  هفته پیش روی قیمت ۳ میلیون و ۸۶۰ هزار تومان به کار خود پایان داده بود؛ در نتیجه طی هفته گذشته با افت ۶/ ۵ درصدی مواجه شد. کاهش ناهمسان قیمت سکه در مقابل نزول دو رقمی شاخص ارزی موجب شد حباب فلز گرانبهای داخلی به بیش از ۳۰۰ هزار تومان برسد. سکه دو هفته پیش نیز در‌حالی‌که دلار تنها ۴دهم درصد افزایش قیمت را تجربه کرده بود، نزدیک به ۳ درصد افزایش قیمت را به ثبت رساند.  به گفته برخی فعالان، ۵ ضلع در بازار سکه مانع از آن شده‌اند که این فلز گرانبها متناسب با دلار کاهش قیمت را تجربه کند.  به باور شماری از فعالان، اولین ضلع یا به‌عبارتی مهم‌ترین دلیلی که موجب مقاومت معامله‌گران بازار سکه شده است، به انتظارات آنها بازمی‌گردد. این دسته باور دارند، قیمت دلار در یک فضای هیجانی در مسیر کاهشی قرار گرفته است و می‌تواند به صورت غافلگیرانه مسیر خود را تغییر دهد. به گفته بازیگران باتجربه بازار، در چنین شرایطی سکه‌بازان تصمیم می‌گیرند با احتیاط بیشتری در موقعیت فروش قرار بگیرند و بیشتر تماشاچی وضعیت بازار باشند. در این میان، عده‌ای باور دارند، عرضه در دسترس و راحت در بازار ارز موجب شده است که نوسان‌گیران نتوانند قیمت‌های بازار را دچار تغییرات بی‌بنیاد کنند؛ ولی در بازار سکه عرضه‌ای به شکل بازار ارز وجود ندارد. در واقع در بازار سکه، بسیاری از معامله‌گران برای اینکه از ارزش دارایی خود حفاظت کنند، تمایلی ندارند که در موقعیت فروش قرار بگیرند. آنها خطر عرضه مستقیم و در دسترس سکه را نیز در مقابل خود نمی‌بینند. ضلع سومی که از نظر معامله‌گران از قیمت سکه و طلا تا حدی محافظت می‌کند تقاضای مصرفی است که معمولا پس از ماه‌های محرم و صفر در این بازار بیشتر می‌شود.

برخی دیگر از معامله‌گران باور دارند، افزایش بهای اونس در بازارهای جهانی موجب شده است که سکه بازان تا حدی رفتار احتیاطی را در برابر کاهش قیمت‌ها پیشه کنند. برخی از معامله‌گران داخلی باور دارند، تنش‌های جهانی به اندازه‌ای بالاست که می‌توان باز هم شاهد افزایش قیمت بیشتر طلای جهانی بود. طلای جهانی طی هفته گذشته به مرز مهم هزار و ۲۵۰  دلاری نیز نزدیک شد. با این حال، بیشتر معامله‌گران عنوان می‌کنند اونس در ۹ ماه اخیر نقش اساسی را در انتظارات معامله‌گران بازار داخلی ایفا نکرده است.

در کنار این، برخی از معامله‌گران باور دارند شرایط امنیتی در بازار ارز نسبت به بازار سکه بیشتر است. از نظر آنها برخی معامله‌گران سنتی همچنان در این گونه شرایط ترجیح می‌دهند به جای بازار ارز، به معاملات بازار سکه و طلا وارد شوند؛ چرا که این گونه تصور می‌کنند ریسک معامله در این بازار بسیار کمتر از بازار ارز است.  در‌حالی‌که از نظر شماری از فعالان، این پنج ضلع مانع از آن شده‌اند که قیمت سکه افت زیادی را تجربه کند، عده دیگری از معامله‌گران باور دارند، در صورتی که دلار طی این هفته روند افزایشی را تجربه نکند، قیمت سکه با افتی به مراتب بیشتر از هفته‌‌های گذشته مواجه خواهد بود.

جدول قیمت ارزسکه

 



:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 25 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

 

در عوض، آنچه استفاده می‌کنند بسیار مهلک‌تر است: متیل (مت) آمفتامین که در بازار سیاه به «شیشه» معروف است. «مت» مخدری است که متاسفانه با واقعیات زندگی در کره‌شمالی منطبق است: این ماده ارزان است و ساخت آن نیاز به هیچ نوع تجهیزات پیچیده یا دانش تخصصی ندارد و فرد خسته و گرسنه را سر پا نگه می‌دارد تا زمانی که او به معتادی ناامید و از همه جا بریده تبدیل شود. 

همچنین می‌دانیم که کارکنان سفارت‌ها ترغیب به استفاده از مصونیت دیپلماتیک می‌شوند تا «مت»های کره‌شمالی را در اقصی نقاط دنیا به فروش رسانند و پول به‌دست آمده را به‌دست دولت (یا همان دفتر ۳۹) برسانند. اما به گفته این دو محقق «آندری لانکوف» و «کیم‌سئوک‌یانگ» پیونگ‌یانگ تولید «مت» را در اوایل دهه ۲۰۰۰ قطع کرد. احتمالا، این کار با فشار چینصورت گرفته است همان‌جایی که «مت»های تولیدی کره‌شمالی موجب معضلات جدی اجتماعی در آن شد. اما همچون بسیاری از مناطق و حوزه‌های اقتصادی پساقحطی کره‌شمالی، صنعت خصوصی وارد این کار شد و دیگر دولت به‌طور مستقیم دست به‌کار نمی‌شود. تا سال ۲۰۰۴، بنگاه‌ها[ی خصوصی] به شدت مشغول استخدام کسانی شدند که کارخانه‌های دولتی «مت» آنها را از کار بیکار کرده بودند و عملیات خود را در مکان‌های خالی از سکنه شروع کردند.

آنها قاچاقچیان چینی را یافتند که بسیار مایل بودند ماده «افدرین» را در اختیار کره‌شمالی قرار دهند؛ افدرین ماده‌ای است که «مت» بر آن مبتنی است. با این حال، این بار کاربر هدف نزدیک خانه‌اش [کشورش] بود. در یک بازه زمانی کوتاه، «مت» در تمام جامعه کره‌شمالی گسترده شد و شهرنشین‌های تمام طبقات اجتماعی را معتاد کرد. نخبگان احتمالا بیش از هرکس دیگری سیگارمی‌کشند؛ این موضوع دلیلی ندارد جز اینکه آنها پول بیشتری برای خرج کردن دارند. چند منبع ادعا می‌کنند که مورد انتقاد قرار گرفتن در برابر دیگران گویی همچون لکه ننگ به‌حساب می‌آید حتی در میان «آجوما»های محترم میانسال. از «مت» همچنین به‌عنوان جایگزینی برای دارو هم استفاده می‌شود: بسیاری از افراد مبتلا به بیماری‌های دوره‌ای که فاقد پول کافی برای مداوا هستند برای تسکین موقت درد به آن روی می‌آورند.

در مورد جغرافیا، این ماده‌مخدر به‌طور خاص در ‌هامهونگ و پیونگ‌سونگ محبوبیت دارد، جایی که تجارت «مت» کره‌شمالی در آنجا ریشه دارد.

اما پایتخت و نیز هر شهری نزدیک مرز چین با استفاده از «مت» مشکلاتی پیدا کرده‌اند. یک منبع رسانه‌ای مدعی است که حدود ۱۰ درصد از مردم در شهر مرزی «هیسان» در کار دادوستد «مت» هستند و این شامل مقام‌های فاسد و دلالانی می‌شود که در امتداد این مسیر وجود دارند. چنان‌که انتظار می‌رود، «مت» برای دلالان و سوداگران بسیار پرسود است. در سال ۲۰۱۱، «مت» در‌ هامهونگ به ازای ۱۲ دلار در هر گرم فروخته شد. قیمت در پیونگ‌یانگ ۲۰ دلار بود، به این معنا که جابه‌جایی یک کیلو از این مواد در پایتخت و فروش آن ۸ هزار دلار آب می‌خورد. این پول کلانی برای اکثریت مردم کره‌شمالی است. در نتیجه، سرکوب دولتی با ناکامی و شکست مواجه می‌شود زیرا مقام‌ها به راحتی وسوسه می‌شوند که با دلالان شریک شوند.

مسوول کیست؟

با نگریستن به دولت کره‌شمالی از بیرون چنین به‌نظر می‌رسد که این دولت، دولتی یکپارچه است که در آن تمام قدرت در دستان «کیم‌جونگ‌اون» نهفته است؛ فردی با قدرتی مطلق که فرزند دیکتاتور است و دنیا را با تسلیحات هسته‌ای تهدید می‌کند، شوهر عمه خود را اعدام می‌کند و همچنان از تحقیر و تخفیف شهروندان شست و شوی مغزی‌شده خویش لذت می‌برد. اما به لحاظ داخلی آنچه در پس تصویر این دولت «یونیفرم‌پوش» و «یکدست» قرار دارد مجموعه‌ای از جناح‌های رقیب و کارگزارانی است که به هر شکلی و با توسل به هر روش و ابزاری به‌دنبال کنترل سیاسی، نفوذ و پول هستند. در حقیقت، امروز به دشواری می توان گفت که «مسوول» به راستی کیست.

بی‌تردید، کیم‌جونگ‌اون قدرتمند است همان‌طور که دیگر اعضای خاندان کیم چنین هستند. اما یک تئوری مهم می‌گوید که کیم- و حتی کل این خانواده- تمام قدرت را در اختیار ندارند. یک «قدرت در سایه»ای به‌دست پدرش «کیم‌جونگ‌ایل» شکل گرفته که کیم جوان اقتدار محدودی بر آن را به ارث برده است. نام این ساختار قدرت «Jojik-Jidobu» (وزارتخانه سازماندهی و ارشاد یا OGD) است و آنهایی که اعدام «جانگ‌سونگ‌تائک» را کار «کیم» اعلام کردند به خوبی می‌دانند که OGD نفع زیادی از آن برد. در عین حال، OGD یک سازمان معمولی نیست؛ سازمانی بی‌سر است و آنچه بر سردرگمی می‌افزاید این است که برخی اعضایش حتی از اعضای واقعی OGD نیستند.

برای درک ریشه‌های این سیستم در سایه باید نیم قرن به عقب بازگردیم و به‌طور خلاصه انتقال قدرت از کیم‌ایل‌سونگ (که از ۱۹۴۸ تا ۱۹۹۴ حکم راند) به کیم‌جونگ‌ایل (که از ۱۹۹۴ تا ۲۰۱۱ حاکم بود) را بررسی کنیم. «مون‌چونگ - این»، که روزگاری مشاور «روه مو- هیون» رئیس‌جمهور کره‌جنوبی در «سیاست خورشید تابان» بود، به یکی از نویسندگان این کتاب می‌گفت که کیم‌جونگ‌ایل «زندانی سیستم پدرش» بود اما هنگام مرگش شایسته است که کیم‌ایل‌سونگ را زندانی سیستم کیم‌جونگ‌ایل بدانیم. امروز هم کیم‌جونگ‌اون زندانی سیستم کیم‌جونگ‌ایل است. چنان‌که، البته، کره‌شمالی هم چنین است.



:: بازدید از این مطلب : 26
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

اگر تقاضای ترزا می برای توافق متقاعدکننده نباشد، به‌خاطر انتخاب‌هایش است. زمانی که مذاکرات بریتانیا برای خروج از اتحادیه اروپا آغاز شد، او اهداف و نیات خود را پنهان کرد و همچون یک پوکرباز حرفه‌ای کارت‌های خود را پنهان کرده بود. او بیشترین انرژیخود را برای قشر تندروی حزب خود خرج کرد و برای به‌دست آوردن دل آنها می‌گفت: توافق نکردن بهتر از یک توافق بد است.

پس از آن اما او با یک توافق به سراغ هم‌حزبی‌هایش آمد که نسبت به شعارهایی که می‌داد بسیار میانه‌روتر بود و به همین دلیل اعتمادها نسبت به او به شدت کاهش یافت. کتی پری‌یر که مدت اندکی نیز مدیر ارتباطات دفتر نخست‌وزیر (ترزا می) بوده است، می‌گوید: «او مردم را برای توافق آگاه نکرد و نگفت این توافق چیست؟» او افزود: در ابتدا او بسیار سختگیرانه صحبت می‌کرد و هی خط و نشان می‌کشید و خط قرمز تعیین می‌کرد. حالا افراد مدام صحبت‌های او را با این توافق مورد قیاس قرار می‌دهند. او نتوانسته است در مورد شکاف به‌‌وجود آمده توضیح قانع‌کننده‌ای بدهد.

ترزا می ۶۲ ساله می‌توانست بهترین شخص برای انتقال پیام توافق به‌حساب‌ آید. او یک سیاستمدار کهنه‌کار انگلیسی است که از لفاظی دوری می‌کند و نسبت به قدرت شخصی بی‌علاقه است. او فارغ از هر نوع ایدئولوژی به‌دنبال این است که داستان را به انتها برساند. طی چند هفته‌ای که از ۱۵ نوامبر، سند توافق ۵۸۵ صفحه‌ای را رو کرد، ترزا می، بسیار آرام و صبور نشان داده و گویی به تماشای چیزی قابل پیش‌بینی نشسته است. در واقع او از مدت‌ها پیش این وضعیت را پیش‌بینی کرده بود، آنچنان که کتی پری‌یر می‌گوید: «گاهی اوقات شما باید از روی فنس‌ها بپرید.»

او می‌دانست که به‌زودی باید با قشر تندروی حزب خود روبه‌رو شود. اما شگفتی بزرگ‌تر برای ترزا می این بود که قشر میانه‌رو نیز درخواست وی را نپذیرفتند. «یان دونت» نویسنده کتاب «برگزیت: حالا چه اتفاقی خواهد افتاد؟» می‌گوید: «ترزا می، خود عامل انشقاق و دو پاره شدن حزب محافظه‌کار بوده اما حالا وی این دوپار‌گی را به سطح کشوری رسانده است.»

این نویسنده انگلیسی، ترزا می را عامل تفرقه می‌خواند و می‌گوید: اگر قصد دارید تا خود را یک پراگماتیست میانه‌رو نشان دهید، برای این‌کار باید خود را به‌عنوان یک عامل اتحاد نشان دهید. این‌گونه نیست که دو سال و نیم برای خود چرخ بزنید و برگردید بگویید که من عامل اتحاد شما هستم.

این ضعف ترزا می، شاید خود دلیل انتخاب شدنش به‌عنوان نخست‌وزیر بود. در سال ۲۰۱۶، دیوید کامرون با برگزاری رفراندوم برای ترک اتحادیه اروپا، هرگز انتظار پیروزی را نداشت. او خود نیز عامل دو دستگی در کشور شده بود. ترزا می به این دلیل نخست‌وزیر شد که دختری از یک شهر کوچک به‌حساب می‌آمد و وست‌مینستری به حساب نمی‌آمد. او شجاع و قوی بود و حزب او را نمی‌توانست در زمره هیچ‌کدام از تئوری‌های توطئه قرار دهد. در زمانی که هم‌حزبی‌ها با هم برای شام بیرون می‌رفتند او با همسر خود در یک رستوران دنج غذا می‌خورد. عایشه هازاریکا، نویسنده و ستون‌نویس مسائل سیاسی می‌گوید: او همواره برای حزب یک غیرخودی به‌حساب می‌آمد. او همیشه یک چهره تنها بود. پیش‌تر در جلسه‌ای که برای ماجرای برگزیت برگزار شد، انتظار می‌رفت برای اینکه وی در طیف برگزیتی‌ها قرار بگیرد، مطابق نظر دست راستی‌ها عمل کند.

او تیمی ساخت که در آن برگزیتی‌ها حرف اول را می‌زدند و نزدیک‌ترین مشاورش نیز نیک تیموتی بود که انعکاسی از شعارهای اولیه وی در مورد برگزیت بود. او مدام از خط قرمز حرف می‌زد. با این سخنان قند در دل دست‌راستی‌های گروه آب می‌شد. اما وی به مرور زمان از این شعارها دوری کرد و به سمت یک توافق با اتحادیه اروپا رفت. او به این شیوه نه توانست در میان دست راستی‌ها جایی برای خود پیدا کند و نه توانست میانه‌روهای حزب را به‌عنوان همراه کنار خود ببیند. هازاریکا می‌گوید: کشور با مدیریت ترزا می، بسیار بسیار دوپاره شده است.



:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

 

«ساسکیا واندرون» و‌ «جیمز مسترز» گزارشگران سی‌ان‌ان در ۱۰دسامبر (دوشنبه ۱۹ آذر) نوشتند که مکرون همچنین با رهبران سیاسی و مقام‌های محلی هم دیدار کرد. هدف از این دیدارها «شنیدن صداهای مختلف و پیشنهادها با هدف بسیج آنها برای اقدام است.» سخنگوی الیزه اعلام کرد:‌ «رئیس‌جمهور می‌خواهد تمام قوای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای حل این مساله گرد هم آیند و با همه‌ مقامات دخیل دیدار کرده و صداها و پیشنهادهای مخالفان را بشنود.» گزارشگران سی‌ان‌ان می‌نویسند انتظار این است که مکرون در مسیر وحدت ملی حرکت کند. به گفته وزارت کشور فرانسه طی هفته جاری ۱۷۲۳ نفر مورد سوال قرار گرفتند، ۱۲۲۰ نفر بازداشت و ۱۳۵ نفر نیز مجروح شدند.

«واندرون- مسترز» می‌نویسند: مکرون از سوی چپ و راست مورد انتقاد قرار گرفته است و معترضان هم به‌دلیل بالا رفتن هزینه‌های زندگی اعتراض‌شان بالا گرفته است. معترضان بر این باورند که مکرون، به‌عنوان بانکدار سابق نمی‌تواند یا نمی‌خواهد کار چندانی برای از میان بردن بی‌عدالتی در جامعه فرانسه انجام دهد. در هر حال، وزیر دارایی فرانسه می‌گوید که اعتراضات «جلیقه‌زردها» برای اقتصاد این کشور «فاجعه بار» بوده است. تحلیلگران (دیروز دوشنبه) اعلام کردند انتظاری که از مکرون می‌رود این است که در نطق ملی خود تدابیری برای مقابله با این بحران را اعلام کند. «برونو لا میر» وزیر دارایی فرانسه هم وضعیت جاری را «بحرانی برای جامعه و دموکراسی» اعلام کرد. او در جریان بازدیدی از فروشگاه‌هایی که در پاریس در اعتراضات آسیب دیده‌اند، گفت: «این فاجعه‌ای برای کسب‌وکارها است، فاجعه‌ای برای اقتصاد است.»

معترضان خواهان استعفای مکرون هستند. روزنامه «لو پاریزین» هم گزارش داد که در پایتخت ۵۰ وسیله نقلیه سوزانده شده و ده‌ها کسب‌وکار تخریب شده و بعضی هم غارت شده‌اند. مقام‌ها در پاریس می‌گویند که ناآرامی‌ها میلیون‌ها یورو خسارات وارد کرده است. روز جمعه فدراسیون خرده‌فروشان فرانسه گفت که این گروه از زمان شروع اعتراضات در روز ۱۷ نوامبر حدود ۹۰۰ میلیون یورو (۱/ ۱ میلیارد دلار) ضرر کرده‌اند. کسب‌وکار رستوران‌ها نیز ۲۰ تا ۵۰ درصد افت کرده است. «فرانسوا آسیلین»، سرپرست فدراسیون کسب‌وکارهای کوچک و متوسط نیز اعلام کرد که اعتراضات برای این گروه ۱۰ میلیارد یورو هزینه داشته است. این نگرانی وجود دارد که اعتراضات حتی می‌تواند به افت درآمد صنعت گردشگری فرانسه هم منجر شود. براساس برخی گزارش‌ها، در سال ۲۰۱۷ بیش از ۴۰ میلیون توریست از پاریس بازدید کردند که یک رکورد بود.

«واندرون- مسترز» گزارشگران سی‌ان‌ان، همچنین می‌افزایند که درگیری با پلیس، پرتاب ده‌ها گلوله پلاستیکی و گاز اشک‌آور و سوزاندن وسایل نقلیه نشان می‌دهد که فشار بر دولت مکرون بسیار افزایش یافته است. به نوشته این گزارشگران، معترضان پاریس را فلج کرده‌اند. برج ایفل به‌عنوان نماد پاریس هم تعطیل شد و به‌دنبال آن برخی ایستگاه‌های مترو هم تعطیل و رویدادهای ورزشی در این کشور به‌حال تعلیق درآمده یا لغو شدند. حدود ۸ هزار پلیس در پایتخت و ده‌ها هزار هم در دیگر نقاط این کشور به حالت آماده‌باش در آمدند. این اعتراضات نه‌تنها به مارسی و تولوز در جنوب فرانسه هم کشیده شد، بلکه تونس و مونته‌نگرو را هم بی‌نصیب نگذاشت. در تونس جنبش اعتراضی «جلیقه‌‌قرمزها» با هدف درخواست برای تغییرات و اصلاح در کشور آغاز شد. در مونته‌نگرو هم معترضان با پوشیدن جلیقه‌های زردرنگ به تقلید از معترضان فرانسوی، دست به راهپیمایی علیه دولت زدند. راهپیمایی جلیقه‌زردها در پودگوریتسا، پایتخت مونته‌نگرو توسط یک گروه حامی اپوزیسیون و در اعتراض به دستگیری «نبوجسا مدوجویچ»، یک قانون‌گذار اهل مونته‌نگرو برگزار شد.

همچنین «ماتئو سالوینی» معاون نخست‌وزیر ایتالیا گفت که رئیس‌جمهوری فرانسه مقصر اعتراضات «جلیقه‌زردها» در این کشور است. او تاکید کرد تا به آنچه در فرانسه درحال وقوع است، توجه کرده و به اعتراضات گوش دهد. وی که رهبری حزب راستگرای لیگ را برعهده دارد، مکررا امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه را به‌خاطر سیاست‌های مهاجرتی‌اش مورد انتقاد قرار داده و اکنون نیز وی را مقصر تظاهرات جلیقه‌زردها در پاریس می‌داند و معتقد است که این رخدادها اثباتی برای این مساله است که وی جایگاه سیاسی خود را از دست داده است. سالوینی ادامه داد: «تاریخ نشان خواهد داد که اگر مکرون به‌جای ایتالیا بر فرانسه تمرکز داشت امروز با مشکلات کمتری در کشورش روبه‌رو می‌شد. مکرون مالیات را برای کسانی کم کرده که درآمد خوبی دارند و در عوض مالیات آنهایی را افزایش داده که درآمد چندانی ندارند. دولت ایتالیا تمایلی برای تبعیت از چنین نمونه‌ای ندارد.»

به هر روی، «دومینیک موسی» متخصص سیاست خارجی به سی‌ان‌ان می‌گوید که نه تنها رئیس‌جمهور در بحران است، بلکه آینده اروپا هم در تعلیق است. او می‌گوید: «طی چند ماه آینده انتخابات اروپا است و فرانسه ظاهرا حامل امیدها و ترقی‌های اروپاست. اگر دیگر چنین نباشد چه؟ اگر رئیس‌جمهور قادر به حمل این پیام نباشد چه؟ این مربوط به آینده دموکراسی است.» این متخصص می‌افزاید: «اگر مکرون فرانسه را به ایتالیا تبدیل کند چه؟ وضعیت جدی‌تر از این حرف‌ها است، زیرا ما دولتی متمرکز داریم که نقش مهمی در توازن قدرت در اروپا ایفا می‌کند، اما اشتباه نکنید. این نسخه‌ای فرانسوی از پدیده‌ای جهانی‌تر است.»

اعتراضات فرانسه باعث موج‌سواری ترامپ هم شده است. رئیس‌جمهوری آمریکا با انتشار توییتی اعتراضات در فرانسه را نشانه «عدم کارآیی» توافق پاریس در مورد تغییرات آب و هوایی دانست و نوشت: «توافق پاریس چندان برای پاریس خوب کار نمی‌کند! در سراسر فرانسه تظاهرات و شورش است. مردم نمی‌خواهند ارقام هنگفت بپردازند؛ ارقامی که بیشترش به کشورهای جهان سوم می‌رود (و به شکل نامعلومی خرج می‌شود) تا شاید از محیط زیست محافظت شود. آنها شعار می‌دهند «ما ترامپ را می‌خواهیم» عاشق فرانسه هستم.»

ژان‌ ایو ‌لودریان، وزیر امورخارجه فرانسه، در واکنش به ترامپ، او را دعوت کرد تا در امور داخلی فرانسه دخالت نکند. او گفت: «ما به امور سیاسی داخلی آمریکا کاری نداریم و می‌خواهیم که آمریکا هم همین کار را بکند.» وزیر خارجه فرانسه همچنین گفت رئیس‌جمهور آمریکا «مراقب باشد چه می‌گوید.» وزیرخارجه فرانسه تصریح کرد که نسبت به تهدید دموکراسی و نهادهای فرانسه بعد از سه هفته اعتراضات جنبش جلیقه‌زردها نگران است. او گفت: «من می‌دانم دموکراسی چقدر شکننده است و خطر علیه نهادهای ما و کلیت زندگی ما است.»



:: بازدید از این مطلب : 0
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

روز گذشته بورس تهران با پیشروی تقاضا نسبت به عرضه سهام شروع به‌کار کرد. دیری نپایید که در ساعت اولیه معاملات، فشار فروش بر قدرت تقاضا غلبه کرد. به این ترتیب، نماگر بازار سهام پس از طی روند صعودی خود در ابتدای روز کاری، در مسیر نزولی قرار گرفت و در فاصله‌ای اندک نسبت به سطح اولیه خود، متوقف شد. از این‌رو شاخص کل سهام رشد اندک تقریبا ۲۵ واحدی را تجربه کرد. شاخص کل هم‌وزن نیز با وجود طی روندی مشابه، به مدار منفی قدم برداشت و با کاهش بیش از ۴۰ واحدی مواجه شد. چنان‌که اشاره شد، معاملات بازار سهام دیروز با تقاضای بالای معامله‌گران آغاز به‌کار کرد. اما در ادامه روز، سمت عرضه بر تقاضا غالب شد و منجر به عقب‌نشینی سطوح قیمتی شد. نوسانی کوتاه‌مدت و کم‌عمق که حکایت از تمایل معامله‌گران به کسب سود یک‌روزه و افق دید کوتاه‌مدت آنها دارد. انتظار کسب سودهای یک‌شبه، امری است پرریسک که در غالب موارد نیز با شکست روبه‌رو‌ می‌شود. چرا‌که پیش‌بینی رویه روزانه معاملات برخلاف تصورات عمده معامله‌گران بورس تهران بیشتر از آنکه پشتوانه تحلیلی قوی داشته باشد به شانس وابسته است. ضعف تحلیلی در بازار سهام کاملا عیان است و همین موضوع باعث شده تا معامله‌گران نسبت به خریدهای خود چندان مطمئن نباشند، در نتیجه با کمترین لغزشی در روند روزانه چرخش معامله‌گران از گروهی به گروه دیگر را شاهد هستیم.

 دسته‌بندی معامله‌گران بورس تهران

فعالان بازار را می‌توان در ماه‌های اخیر به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول، گروهی که شناخت عمیقی از سهام ندارند و بالطبع با تحلیل‌هایی سطحی به داد و ستد ادامه می‌دهند. این نقدینگی در نگاه اول جسور به‌نظر می‌رسد و این موضوع از آگاهی سطحی نسبت به معاملات نشات می‌گیرد. با این حال همین معامله‌گران اگر دوران ابتدایی معاملات خود را پشت سربگذارند کاملا دست به عصا خواهند بود.این معامله‌گران مبنای تحلیلی مناسبی برای خرید سهام ندارند و عمدتا روی موج اخبار یا جو عمومی بازار (عمدتا سیگنال‌های صف خرید و فروش) در معاملات شرکت می‌کنند. از این‌رو، شاید تعداد خریدها و فروش‌های آنها نسبت به میانگین بازار بالاتر باشد؛ به نوعی می‌توان گفت این معامله‌گران علاقه‌ زیادی به پرداخت کارمزد دارند. هرگونه اخباری در مورد سهام یا هر‌گونه تغییر روندی هراس شدیدی را میان این معامله‌گران ایجاد می‌کند.

بر همین اساس گرچه در تصورات خود نسبت به عوامل اثرگذار آگاهی نسبی دارند اما بررسی عملکرد آنها با دقت بیشتر نشان می‌دهد که دقیقا برداشت اشتباه از اخبار، عمدتا موجب زیان این دسته از معامله‌گران می‌شود.در ادامه، افرادی در دسته دوم جای می‌گیرند که تقریبا نقطه مقابل دسته اول هستند. دسته دوم، همان عده‌ای محسوب می‌شوند که از دامنه نوسانات شاخصکل می‌کاهند. این گروه، با نگاهی بنیادی‌ و دقیق‌تر سهام را دنبال می‌کنند از این‌رو، عملکرد شرکت‌ها با شفافیت بیشتری برای آنها معنا پیدا می‌کند و با اطمینان بیشتری به انجام معاملات مشغول هستند. این افراد با دقت رویه متغیرهای اثرگذار را دنبال می‌کنند. گرچه از آنها با عنوان معامله‌گر بلندمدت یاد می‌شود اما در حقیقت نگاه دقیق‌تر به متغیرهای اثرگذار باعث می‌شود که نسبت به نوسانات کوتاه‌مدت سهام چندان نگران نباشند.

 به همین دلیل نگاه طولانی‌مدت‌تری نسبت به دسته اول دارند و برای کسب سود در آینده (ولی نه چندان دور) سرمایه‌گذاری می‌کنند. هنگامی‌که قیمت‌ها کاهش پیدا می‌کنند، این گروه با ارزیابی دوباره شرایط و متغیرهای اثرگذار بر سهام در سمت خرید فعال می‌شوند.برخلاف دسته اول که درک دقیقی از اخبار ندارند این گروه از سواد تحلیلی نسبتا مناسبی برخوردار هستند و بر این اساس واکنش آنها به یک خبر به اندازه گروه اول سریع نیست. برخی این موضوع را به اینرسی بالای معاملات این افراد نسبت می‌دهند در حالی‌که این برداشت از نگاه غالب بر معاملات بورس تهران نشات می‌گیرد (دسته اول).

در نهایت به گروه‌بندی آخر می‌رسیم. دسته سوم را سهامدارانی تشکیل می‌دهند که به‌تازگی وارد بورس شده‌اند و آشنایی چندانی با فضای سرمایه‌گذاری در بازار سهام ندارند. ذهن این افراد بر اساس آن‌چه سالیان دراز در گوش آنها خوانده شده شکل گرفته است. در خیال آنها احتمالا بورس به ریسکی می‌ماند که در مدت زمان اندکی می‌تواند کسی را خوشبخت یا بدبخت کند. این دیدگاه همان نگاه غالب به بورس در جامعه است. عدم آشنایی کافی به بورس در کنار رویه سیاست‌گذاری‌های اشتباه که به سودهای بدون ریسک بالا منجر شده است، چنین دیدگاهی را در جامعه نسبت به سرمایه‌گذاری در بورس غالب ساخته است.

انتظارات کوتاه‌مدت این دسته از معامله‌گران این‌گونه ایجاب می‌کند که یک‌شبه به سود دست پیدا کنند و از همین‌رو، سوار بر موج اخبار به این‌سو و آن‌سو حرکت می‌کنند و رفتار باثباتی از خود نشان نمی‌دهند. این دسته از معامله‌گران شباهت زیادی به گروه اول دارند. اگر دقیق‌تر بررسی شود مشاهده می‌شود که معامله‌گران گروه اول نیز دقیقا نگاه این‌چنینی را به بورس دارند، تنها تفاوت این است که تجربه بیشتری را نسبت به تازه‌واردان دارند و به دلیل همین تجربه شاید از میزان جسارت آنها کاسته شده است. در حالی‌که به‌جز تجربه از معاملات تلاشی برای افزایش سواد و ریشه‌یابی علل سود و زیان در میان آنها مشاهده نمی‌شود.

گروه سوم در حقیقت شانس را مبنای کار خود قرار می‌دهند و با ریشه‌یابی درخصوص بازدهی این معامله‌گران مشخص می‌شود که این افراد تنها از این طریق است که به سود دست پیدا می‌کنند. بین سه دسته یادشده،  معاملات گروه سوم پرریسک‌ترین محسوب می‌شود چرا‌که فضای سفته‌بازی بازار ممکن است آنها را به سوی سهامی بکشاند که برخلاف شایعاتی که در مورد آن شنیده می‌شود (عمدتا قصد داغ کردن سهام را دارند)، قدرت سوددهی بالایی نداشته باشند.به این ترتیب در سودای کسب سود یک‌شبه، متحمل ضرر نیز می‌شوند. اکثریت افرادی که در دسته سوم معامله‌گران طی ماه‌های اخیر قرار گرفته‌اند، احتمالا در میان‌مدت با خاطراتی از زیان‌های خود از بورس تهران خارج می‌شوند، حال اگر شانس با آنها در کوتاه‌مدت یار باشد این معامله‌گران عمدتا به تدریج وارد دسته نخست  می‌شوند. اقلیت باقی‌مانده نیز در بلندمدت به عاقبت مشابه گرفتار می‌شوند. حال ممکن است این سؤال پیش بیاید که چه قطعیتی وجود دارد که این گروه از سهامداران را در نهایت محکوم به زیان می‌کند؟

رویای شیرین یک‌شبه پولدار شدن

همان‌طور که اشاره شد چه معامله‌گران مبتدی چه معامله‌گرانی که در ظاهر در بورس تجربه دارند، حتی پس از سال‌ها رویای کسب سودهای کلان را در کوتاه‌مدت دارند. شرایط کسب سودهای فراتر از حالت معمول کاملا مشخص است. برای مثال در نیمه نخست سال مشاهده شد که التهاب اقتصادی کشور و جهش نرخ دلار موجب رالی پرشتاب قیمتی در بورس تهران شد. حال اینکه بازدهی‌های اسمی به دست آمده به نوعی تنها حفظ ارزش پول بوده و سود واقعی به سرمایه‌گذار نرسیده است؛ در نگاه دیگر این سرمایه‌گذاران که در این دوره سود کسب کرده‌اند تنها نسبت به افرادی که هیچ‌گونه کالای سرمایه‌ای نداشته‌اند، بازدهی بیشتری کسب کرده‌اند.

تنها در صورتی می‌توان به سوددهی کوتاه‌مدت و روزانه امیدوار بود که پیش‌بینی معاملات روزانه بازار امری بدیهی و سهل باشد. در صورتی‌که در عمل این موضوع بدون حرکت پول‌های هوشمند بسیار دشوار است. این نوع نگاه به سهام یا از میزان تسلط بالا نشات گرفته است که در این صورت این علم وجود خواهد داشت که ریسک پیشگویی‌های یک‌روزه کنار گذاشته می‌شود یا اینکه از روی جهل کامل بوده که بر پایه شانس، یا پیش‌بینی شخص محقق می‌شود یا این‌که خلاف آن رخ می‌دهد.اگر این تصور وجود داشته باشد که پیشگویی بازار امری ممکن، ساده و شدنی است، در این صورت فرض بر این خواهد بود که سودی کلان در بازار وجود دارد که می‌توان به آن دست یافت.

سهامداری را در نظر بگیرید که با پیش‌بینی روند روزانه معاملات هر روز به میزان دو درصد سود می‌کند. به این ترتیب پس از مدتی با جذب شدن سودهای کلان سرمایه اولیه او دو برابر شده و روندی صعودی را در پیش می‌گیرد. در این صورت با گذشت زمان و افزایش سرمایه فرد مورد نظر، نرخ سوددهی روزانه او پایین‌تر می‌آید. چرا که با تصاحب بخش بزرگی در بازار، او هم در نقش فروشنده ظاهر می‌شود و هم خریدار. به این ترتیب قیمتی که در آن حاضر است سهامش را بفروشد به سطحی که به‌عنوان خریدار ارائه می‌دهد نزدیک‌تر می‌شود و میزان سوددهی او را کاهش می‌دهد تا جایی که دیگر وجود نداشته باشد. با توجه به اینکه جذب تمام سودها به یک سرمایه، امری غیرمنطقی به نظر می‌رسد و بازار سهام نیز تجربه چنین چیزی را نداشته، می‌توان اثبات کرد که پیش‌بینی روزانه بازار کاری غیرممکن است.در واقع، باید در نظر داشت که نامتقارن بودن اطلاعات است که منجر به کسب سود طی معاملات می‌شود. اگر اطلاعات نزد همه یکسان بود و همه می‌دانستند که سود کلان نزد کدام سهام است، همه به سوی آن کشیده می‌شدند و سود را به سوی خود جلب می‌کردند.

ادامه ابهام در بازار جهانی

روز دوشنبه با آغاز هفته جدید معاملات بازارهای جهانی، قیمت نفت خام ابتدا در محدوده مثبت جابه‌جا‌ شد. با این حال در ادامه روز کاری، بهای نفت به محدوده منفی خزید و حتی اخبار کاهش تولیدات نفتی ۲/ ۱ میلیون بشکه‌ای روزانه، در پی نشست سراناوپک و غیراوپک نیز نتوانست آن را بهبود بخشد؛ به نظر می‌رسد ابهاماتی که در این خصوص مطرح است در فشار بر قیمت نفتموثر بوده است. همچنین با انتشار آمار نسبتا ضعیف اقتصادی چین در پایان هفته گذشته عملا بر قیمت فلزات در بازار جهانی فشار وارد کرد. به این ترتیب، ابتدای هفته بازارهای جهانی برای اکثریت کامودیتی‌ها منفی رقم خورد. امری که منجر به واکنش سهامداران در بازار سهام شده و آنها را وادار به اعمال فشار فروش بر صنایع کالایی کرد.

بازار از دریچه آمار

روز گذشته، ارزش معاملات خرد بازار به ۳۶۹ میلیارد تومان رسید. رقمی که نسبت به روز یکشنبه با افت بیش از ۲۵ درصدی مواجه شده بود. چنان‌که پیش‌تر گفته شد، برآیند نوسانات شاخص کل، آن را در ارتفاع بیش از ۲۵ واحدی از سطح اولیه قرار داد. درجدول نمادها با بیشترین اثر مثبت بر شاخص کل، سهام صنایع پتروشیمی خلیج‌فارس صدرنشین شد و بیش از ۱۰۸ واحد به آن افزود. در مراتب بعدی «وتجارت» و «رانفور» قرار داشتند که مجموعا بالغ بر ۱۰۰ واحد اثر فزاینده بر نماگر بازار داشتند. در مقابل نماد معاملاتی «فملی» از افزایش بیشتر شاخص جلوگیری کرد و آن را نزدیک به ۷۰ واحد به عقب راند. دیروز شاهد تداوم تقاضا در سهام بانکی بودیم. صنعت بانک طی روزی که گذشت رشد بیش از یک درصدی شاخص را تجربه کرد و به‌عنوان پرمعامله‌ترین صنعت بازار نیز شناخته شد.

 پس از آن نیز، صنعت خودرو بیشترین نقدینگی را در معاملات خود به گردش درآورد. دو صنعت یاد شده، بالغ بر یک سوم ارزش معاملات خرد را رقم زدند. انتظار افزایش سرمایه‌های سنگین در سهام بانکی و همچنین انتظار افزایش قیمت خودرو عواملی بود که بیشترین نقدینگی روزانه را به سوی این دو صنعت کشاند.از سویی دیگر به دنبال ابهامات توافق اوپک درخصوص کاهش تولیدات، بازار نفت رویه‌ای بر خلاف انتظار معامله‌گران رقم زد و دچار افت قیمتی شد. از این روی معاملات نفتی دیروز نیز تحت تأثیر قرار گرفته و سطوح پایین‌تری از قیمت را به خود اختصاص داد.در گروه حمل‌ونقل روز گذشته اغلب نمادها با تقاضای قوی روبه‌رو بودند. در بین این نمادها «حریل» طولانی‌ترین صف خرید بازار را تجربه کرد. حمل‌ونقل توکا و آسیا سیر ارس نیز جزو نمادهایی بودند که از آغاز معاملات با صف خرید همراه شدند. به نظر می‌رسد دریافت مجوز افزایش نرخ فروش خدمات، عامل اصلی حرکت مثبت اکثر سهم‌های این گروه است. در این بین می‌توان به شفاف‌سازی شرکت توکاریل در صبح روز گذشته اشاره کرد که مجوز افزایش ۲۵ درصدی نرخ فروش خدمات را راهی کدال کرد و نقش اثرگذاری در رشد عمومی تقاضا در این گروه داشت.

همگام با بازیگران

روز گذشته در جریان جابه‌جا‌یی سهام میان معامله‌گران حقیقی و حقوقی، افزون بر ۴۷ میلیارد تومان از سبد سهامداران حقیقی به پرتفوی سهامداران حقوقی افزوده شد و به این ترتیب بازار با حمایت فعالان عمده بازار به روز کاری خود پایان داد. در این میان محصولات پتروشیمی از بیشترین پشتیبانی خریداران حقوقی برخوردار شدند و با تفاوت اندکی بعد از آن فرآورده‌های نفتی قرار داشت. مجموع خالص خرید صورت‌گرفته در این دو صنعت بیش از ۱۶ میلیارد تومان محاسبه شد. کانه‌های فلزی و فلزات اساسی نیز در ادامه ترجیحات معامله‌گران عمده قرار گرفتند و تغییر مالکیت حدود ۱۲ میلیارد تومانی را رقم زدند. خودرو و ساخت قطعات نیز در میان صنایع مورد علاقه حقوقی‌ها مشاهده شدند. در میان نمادها نیز، «های‌وب» بیشترین خالص خرید خریداران عمده را در دست گرفت. «رمپنا» و «فولاد» نیز در مراتب بعدی قرار گرفتند و در مجموع ارزش تغییر مالکیت آنها به بیش از ۱۳ میلیارد تومان رسید. در مقابل صنعت بانکی صدرنشین اولویت‌های سهامداران حقیقی شد. در جریان معاملات این صنعت نزدیک به ۳ میلیارد تومان سهام از جانب معامله‌گران عمده به سوی سهامداران خرد جابه‌جا‌ شد. از حیث نمادهای معاملاتی نیز «وتجارت» بیشترین توجه معامله‌گران خرد را جلب کرد و صدرنشین ترجیحات آنان شد. 

 
ترین‌های بورس ترین‌های فرابورس اخبار مجامع
صنایع بورسی شرکت‌های بورسی بازار نفت
بازار طلا بازار فلزات بازار پتروشیمی‌ها
بورس کالا شاخص‌های بورس تحلیل بورس


:: بازدید از این مطلب : 1
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

 

در سومین روز هفته، رکورد کاهشی جدیدی در بازار ارز به ثبت رسید. روز دوشنبه، دلار از مرز ۱۱ هزار تومانی پایین رفت و با ثبت ۳۰۰ تومان افت، روی عدد ۱۰ هزار و ۹۰۰ تومان قرار گرفت. به گفته فعالان، پس از ساعت ۴ بعدازظهر حتی قیمت‌های پایین‌تری نیز در بازار ارز به ثبت رسید و برخی معامله‌گران حتی از نزول دلار به سطح ۱۰ هزار و ۸۰۰ تومانی خبر دادند. به گفته فعالان، در دهمین روز آذر نیز قیمت دلار در مقطعی به کانال ۱۰ هزار تومانی رفته بود، ولی در همان روز بازار در نهایت در مرز ۱۱ هزار تومانی به کار خود پایان داده بود. به این ترتیب، دیروز اولین روز پس از هفتمین روز شهریورماه سال‌جاری بود که دلار در کانال ۱۰ هزار تومانی به کار خود پایان داده بود؛ کمترین قیمت ثبت شده برای دلار از ۷ شهریور، رکورد کاهشی ۱۰۲ روزه‌ای است که برخی از فعالان بازار را امیدوار به افت بیشتر قیمت کرده است. این در حالی است که عده دیگری باور داشتند افت دلار به مرز پایین‌تر تله‌ای است که نوسان‌گیران ارزی برای کسب سود در بازار پهن کرده‌اند، همان‌طور که حدود ۹ روز پیش قیمت‌ها را از کف ۱۰ هزار و ۷۵۰ تومانی بالا کشیدند. در روزی که دلار رو به مرز پایین‌تر آورد، نرخ حواله درهم نیز به زیر مرز حساس ۳ هزار تومانی رفت. روز گذشته برخی فعالان عنوان کردند، حدود ساعت ۴ بعدازظهر درهم ۲ هزار و ۹۷۰ تومان قیمت خورده است که ۸۰ تومان پایین‌تر از روز یکشنبه بود. نرخ حواله درهم و دلار بازار داخلی با یکدیگر رابطه مستقیمی دارند و بسیاری از معامله‌گران بزرگ، بعضا نرخ دلار را برحسب نرخ حواله درهم محاسبه می‌کنند. در واقع نرخ حواله درهم یکی از مهم‌ترین سیگنال‌هایی است که توسط معامله‌گران داخلی بیشتر بازارها مورد رصد قرار می‌گیرد. روز گذشته برحسب نرخ حواله درهم ۲ هزار و ۹۷۰ تومانی نیز دلار در بازار آزاد زیر ۱۱ هزار تومان ارزش داشت.

چنان‌که اشاره شد ثبت رکورد جدید کاهشی در بازار ارز، برخی از معامله‌گران ارزی را نسبت به افت بیشتر قیمت امیدوار کرد. این عده باور دارند، از یکسو تقاضای زیادی در بازار وجود ندارد و از سوی دیگر، گشایش‌های جدید که در حال رخ دادن است، می‌تواند به افت بیشتر قیمت‌ها کمک کند. به گفته آنها، همکاری دوباره بانک کونلون چین با ایران یکی از متغیرهای انتظاری بود که میزان فروش‌ها را در بازار ارز افزایش داد. به گزارش «ایسنا» رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین از آغاز فعالیت بانک کونلون با ایران پس از چندی توقف خبر داد و اعلام کرد به‌دلیل اینکه فروش نفت ایران به چین متوقف‌ شده بود، بانک کونلون هم فعالیت خود را برای ارائه خدمات به ایران متوقف کرده بود. اما با آغاز فروش مجدد نفت ایران به چین، این بانک برای مبادلات مالی با ایران مجددا فعالیت خود را آغاز خواهد کرد. با این حال، برخی از کارشناسان عنوان کرده‌اند، به احتمال زیاد همکاری بانک چینی با ایران به‌دلیل تحریم‌های آمریکا در سطح خدمات بشردوستانه خواهد بود. این در حالی است که عده‌ای باور دارند، چین این تحریم‌ها را دور خواهد زد. یکی دیگر از عواملی که کاهشی‌ها را به افت بیشتر قیمت امیدوار کرده است، آزاد شدن ورود ارز به کشور بوده است، امری که این دسته باور دارند، سطح عرضه را تقویت بیشتری خواهد کرد. اخیرا گمرک ایران به کلیه زیرمجموعه‌های خود اعلام کرد که حق ممانعت از ورود ارز به کشور به هر میزان را ندارند و در صورت جلوگیری از ورود ارز، اقدام آنها تخلف محسوب می‌شود. عامل سومی که امید کاهشی‌ها را برای افت بیشتر قیمت بالاتر برده است، محدودیت بر تراکنش‌های بانکی است. برخی فعالان در بازار عنوان می‌کردند برای هر کارت ملی محدودیت تراکنش مالی روزانه ۱۰۰ میلیون تومانی در نظر گرفته شده است. به گفته فعالان کاهشی بازار، این موضوع می‌تواند میزان خرید و فروش‌های روزانه ارز و سکه دلالان را دچار اختلال کند؛ از نظر آنها کاهش حجم معاملات می‌تواند تحرک قیمت‌ها در بازار را کمتر کند. در مقابل این عوامل، افزایشی‌های بازار بیشتر روی کاهش قیمت نفتدست می‌گذارند. از نظر آنها، به‌طور عادی با کاهش بهای طلای سیاه، درآمدهای ارزی کاهش بیشتری خواهد یافت؛ در نتیجه با تضعیف سمت عرضه، قیمت می‌تواند مسیر خود را تغییر دهد.



:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 آذر 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علی

دومین حضور رئیس‌جمهوری در وزارت راه و شهرسازی روز گذشته به تشریح اولویت‌های بخش مسکن از سوی حسن روحانی و همچنین ارائه برنامه وزیر راه و شهرسازی برای عرضه واحدهای جدید مسکونی در سه فاز مختلف اختصاص یافت؛ این در حالی بود که جلسه مذکور با مسوولان ارشد بخش مسکن  در غیاب یک عنصر مهم برگزار شد.به گزارش «دنیای اقتصاد»، رئیس‌جمهوری دیروز پس از ۱۰ ماه از اولین حضور خود در وزارت راه و شهرسازی طی یک سال گذشته به منظور اعلام مهم‌ترین اولویت‌های حوزه راه، مسکن و شهرسازی در این وزارتخانه حضور یافت و با مسوولان ارشد بخش مسکن دیدار کرد. وی اعمال نظارت دقیق بر ساخت‌و سازها به منظور افزایش کیفیت واحدهای مسکونی، تسریع در اجرای طرح بازآفرینی شهری، تعیین تکلیف مسکن مهر و توسعه شهرهای جدید با تاکید بر ظرفیت‌سنجی جمعیتی و تامین منابع آبی مورد نیاز را از مهم‌ترین اولویت‌ها در بخش مسکن اعلام کرد.

حسن روحانی، بهمن ماه سال گذشته به همراه اعضای تیم اقتصادی دولت، برای صدور فرمان آغاز طرح ملی بازآفرینی شهری به منظور ساخت سالانه ۱۰۰ هزار واحد مسکونی در بافت‌های فرسوده وناکارآمد شهری در وزارت راه و شهرسازی حضور یافته بود. در جلسه روز گذشته که از یک زاویه اولین حضور حسن روحانی در وزارت راه و شهرسازی پس از انتصاب محمد اسلامی به سمت وزارت راه و شهرسازی نیز محسوب می‌شود، وزیر جدید و معاونان وی گزارشی از اقدامات انجام شده، برنامه‌های بر زمین‌مانده بخش مسکن در شرایط فعلی و برنامه‌های اولویت‌دار این وزارتخانه را ارائه کردند. تکیه اصلی نشست دیروز رئیس‌جمهوری با مسوولان ارشد بخش مسکن در حالی بر عرضه جدید واحدهای مسکونی با اولویت تامین مسکن اقشار کم‌درآمد، ساکنان بافت‌های فرسوده و متقاضیان مسکن در شهرهای کوچک، قرار گرفت که موضوع بر زمین مانده چاره‌جویی برای کاهش شدید قدرت خرید متقاضیان مصرفی بازار مسکن متعلق به گروه‌های میان‌درآمدی به‌عنوان یک عنصر اولویت‌دار اما غایب در جلسه دیروز قابل شناسایی است.

وزیر راه و شهرسازی و معاونان وی با ارائه گزارشی از برنامه‌های در دست انجام این وزارتخانه از برنامه‌ریزی برای ساخت سالانه ۱۰۰ هزار واحد مسکونی در بافت‌های فرسوده تا پایان برنامه ششم توسعه(مجموعا ۴۰۰ هزار واحد مسکونی)، ساخت سالانه ۱۰۰ هزار واحد از سوی بنیاد مسکن در شهرهای کوچک و همچنین ساخت ۲۰۰ هزار واحد مسکونی در شهرهای جدید خبر دادند؛ رئیس‌جمهوری نیز در واکنش به برنامه ارائه شده، بر ضرورت نظارت دقیق بر این ساخت‌وسازها به منظور عرضه واحدهای مسکونی با کیفیت و ارزان به گروه‌های هدف تاکید کرد؛ بنا بر تاکید رئیس‌جمهوری تا حد ممکن اراضی مورد نیاز برای اجرای این طر‌ح‌ها باید از محل زمین‌های دولتی و عمومی، تامین شود و با در نظر گرفتن مشوق‌های موردنیاز، عملیات ساخت از سوی توسعه‌گران انجام شود؛ تا به این وسیله نه تنها گروه‌های هدف، مشمول برنامه‌های تامین مسکن شده و خانه‌دار ‌‌شوند؛ بلکه سایر هدف‌های مورد توجه همچون بهینه‌سازی مصرف انرژی به واسطه افزایش کیفیت ساختمان‌ها تحقق یابد.

عمده آنچه در نشست رئیس‌جمهوری با مسوولان ارشد بخش مسکن در وزارت راه و شهرسازی مطرح شد تمرکز بر برنامه‌های جدید عرضه واحدهای مسکونی است؛ در حالی که کارشناسان معتقدند به منظور پرهیز از برنامه‌ریزی تک بعدی در بخش مسکن لازم است علاوه بر سمت عرضه، توانمندی سمت تقاضای مسکن برای خرید واحدهای عرضه شده به بازار مسکن مورد توجه قرار گیرد؛ به خصوص در شرایط فعلی که به دلیل رشد شدید و جهش قیمت مسکن، بخش قابل توجهی از متقاضیان مصرفی به دلیل افت قابل توجه قدرت خرید به ناچار از بازار ملک عقب‌نشینی کرده و این بازار در آستانه ورود به فاز رکود –تنها به فاصله چند ماه از شروع رونق در بازار-قرار گرفته است، این موضوع از اهمیتی دوچندان برخوردار است.

در واقع آنچه در شرایط فعلی علاوه بر توانمندسازی سمت عرضه و اجرای برنامه‌های کاربردی برای ساخت واحدهای مسکونی مورد تقاضای گروه‌های کم درآمد ومیان درآمد است، تعیین تکلیف شرایط فعلی سمت تقاضا از بابت افت شدید قدرت خرید در بازار مسکن است که باید مبنای سیاست‌گذاری در این حوزه قرار بگیرد. توانمندی سمت تقاضا از یک جهت به معنای حمایت از سمت عرضه مسکن نیز هست؛ در صورت افزایش قدرت خرید متقاضیان در بازار ملک، طول دوره انتظار برای فروش واحدهای مسکونی عرضه شده از سوی سازندگان وسرمایه‌گذاران ملکی کاهش می‌یابد و واحدهای مسکونی در بازه زمانی کوتاه‌تری به فروش می‌رسند؛ این در حالی است که در بازه زمانی سال‌های ۹۳ تا ۹۵، کم‌توجهی به سمت تقاضای مسکن از بابت تقویت قدرت خرید متقاضیان منجر به انجماد معاملاتی در بازار مسکن وحبس سرمایه سازندگان در واحدهای بدون متقاضی شد.  از این رو دیدگاه‌های کارشناسیبر حمایت دو جانبه از سمت عرضه و تقاضای واحدهای مسکونی به‌صورت توامان در نقش دو جزء اصلی موتور رونق در بازار ملک تاکید دارد.

دستور رئیس‌جمهوری برای تسریع برنامه‌های مسکن

روز گذشته، رئیس‌جمهوری با اشاره به مهم‌ترین اولویت‌های بخش مسکن در مقطع زمانی فعلی خطاب به مسوولان ارشد این بخش اعلام کرد: اگر چه طی ۵ سال گذشته اقداماتی در این حوزه صورت گرفته است اما این اقدامات باید با شتاب بیشتری انجام می‌شد؛ روحانی از اسلامی وزیر جدید راه و شهرسازی درخواست کرد با جبران عقب‌ماندگی‌های گذشته در این حوزه از طریق عملیاتی‌سازی برنامه جدید عرضه مسکن، فضای بازار معاملات ملک را توام با آرامش کند.

روحانی در این نشست، تولید مسکن خوب و ارزان‌قیمت برای مردم را از مهم‌ترین برنامه‌های دولت در بخش مسکن برشمرد؛ وی همچنین بر تعریف منابع درست به منظور ساخت مسکن مورد نیاز گروه‌های کم‌درآمد، اختصاص زمین‌های دولتی و عمومی برای اجرای طرح‌های تامین مسکن و ارائه تسهیلات بانکی به متقاضیان تاکید کرد. رئیس‌جمهوری همچنین با انتقاد از طرح مسکن مهر و روش ساخت و تامین مالی این پروژه خاطرنشان کرد: در دوره گذشته از جیب مردم برای ساخت مسکن استفاده شد و ۴۵ هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی به بانک مسکن داده شد که این مبلغ در خوشبینانه‌ترین حالت ۳۰ درصد تورم را برای اقتصاد کشور به همراه داشت. انجام چنین اقداماتی بسیار آسان است و با اینگونه برداشت از بانک مرکزی می‌توان هزاران واحد مسکونی را برای مردم احداث کرد، اما باید نسبت به تبعات، افزایش نقدینگی و تورم توجه داشت.

روحانی با تاکید بر نقش توسعه‌گران در اجرای طرح بازآفرینی شهری برای نوسازی محلات فرسوده گفت: نیمی از پروژه‌های ساخته شده در قالب بازآفرینی شهری متعلق به توسعه‌گران و نیمی متعلق به دولت است که در نهایت در اختیار مردم و ساکنان بافت‌های فرسوده قرار می‌گیرد. وی در بخش دیگری از سخنان خود نظارت دقیق بر ساخت و ساز مسکن را مورد تأکید قرار داد و گفت: در بخش ساختمان باید نظارت‌های دقیقی وجود داشته باشد و حتی می‌تواند شرکت ناظری از خارج بر این حوزه نظارت کند. رئیس‌جمهوری افزود: باید مشخص شود چقدر از ساختمان‌هایی که امروز ساخته می‌شود مطابق با استانداردهای روز است و چند سال در این حوزه عقب هستیم. آیا امروز نظارت دقیقی در حوزه مسکن اعمال می‌شود؟ اگر چنین است چطور در سرپل ذهاب بعد از چند سال، ساختمان‌ها فرو می‌ریزد و بیمارستانی در اسلام‌آباد در حالی که هنوز افتتاح نشده، فرو می‌ریزد و چرا در زلزله دچار تلفات زیادی می‌شویم؟

وی خاطرنشان کرد: در کشورهای جهان ساختمان‌ها را برای حداقل ۳۰۰ سال آینده می‌سازند و در ایران گذشته نیز مساجد و ساختمان‌هایی با قدمت هزار ساله داریم؛ اما چرا امروز، ساختمان‌هایی می‌سازیم که بعد از گذشت ۱۵ سال کلنگی و نیازمند تخریب و نوسازی می‌شود؟ رئیس‌جمهور با تأکید بر اینکه باید تحول بزرگی در کیفیت ساختمان‌ها ایجاد شود، اظهار کرد: ساختمان‌هایی که ساخته می‌شود، باید نقشه و سند کیفیت داشته باشد. وی توجه به موضوع بازآفرینی شهری به منظور نوسازی بافت‌ها و محلات فرسوده و ناکارآمد را موجب ایجاد اشتغال، امنیت بیشتر، رفاه و آسایش برای مردم عنوان و تاکید کرد: امروز لازم است همه به دنبال احداث مسکن و محل آرامش برای مردم باشیم.

رئیس‌جمهوری ضرورت نظارت دقیق در حوزه مسکن را مورد تأکید قرار داد و گفت: ناظر مسکن باید غیر از تولیدکننده آن باشد، باید ساخت و ساز به توسعه‌گران واگذار شده، اما به دقت نسبت به ساخت و ساز آن نظارت داشت و توجه داشته باشیم که به دنبال بساز و بفروش نیستیم، بلکه خواهان توسعه‌گر و افزایش رفاه و امنیت برای زندگی مردم هستیم. وی در ادامه با اشاره به اهمیت مقوله ایجاد و توسعه شهرها و شهرک‌سازی‌های جدید گفت: منشأ اولیه شهرسازی در گذشته وجود آب بوده است و امروز نیز ضروری‌ترین مسأله در احداث شهرک‌های جدید تأمین آب است و باید در این مقوله به سمت مهندسی‌سازی، مصرف بهینه انرژی، رفاه بیشتر مردم و امنیت حرکت کنیم. روحانی همچنین توجه به معماری در احداث مسکن را مورد تأکید قرار داد و گفت: توجه به معماری از ضرورت‌های مهمی است که در شهرسازی امروز باید مورد تاکید قرار بگیرد؛ امروز می‌توان در هر استانی و در کنار شهرهای بزرگ، شهرک‌هایی با مهندسی جدید احداث کرد.

سه جبهه عرضه جدید مسکن

وزیر راه و شهرسازی در اولین حضور رئیس‌جمهوری در این وزارتخانه پس از انتصاب وی به سمت وزارت، برنامه‌ریزی برای ساخت ۴۰۰ هزار واحد مسکونی تا پایان برنامه ششم توسعه را مورد تاکید قرار دارد؛ محمد اسلامی که پیش‌تر نیز در جلسه رای اعتمادنمایندگان مجلس به وی، مهم‌ترین برنامه‌های خود در بخش مسکن را تشریح کرده بود با اشاره مجدد به اولویت‌های مهم بخش مسکن در مقطع زمانی فعلی گفت: در بخش مسکن از سیاست‌های انقباضی به سمت رویکردهای انبساطی تغییر رویه داده‌شده است و باید از جریان پایدار تولید مسکن در کشور با تخصیص زمین و تسهیلات ساخت اطمینان حاصل شود. وزیر راه و شهرسازی تأکید کرد: علاوه بر ساخت ۴۰۰ هزار واحد مسکونی، تکمیل و واگذاری ۵۰۰ هزار واحد مسکونی مهر در برنامه وزارتخانه قرار دارد که از این تعداد ساخت ۲۳۰ هزار واحد مسکونی به اتمام رسیده اما این واحدها در شرایط فعلی در انتظار تامین خدمات روبنایی و زیربنایی به سر می‌برند.

وی با بیان اینکه هم‌اکنون حدود۹۸ هزار واحد مسکن مهر فاقد متقاضی وجود دارد، توضیح داد: در دو هفته گذشته مشخصات ۶۰ هزار واحد مسکن مهر فاقد متقاضی در اختیار کمیته امداد  امام(ره) قرارگرفت تا متناسب با شرایط، ۵۰ هزار واحد برای واگذاری و تکمیل توسط معاونت مسکن کمیته امدادامام(ره)  انتخاب شوند. همچنین قرار است ۳۰ هزار واحد از مجموع واحدهای بدون متقاضی در اختیار بهزیستی قرار گیرد که در این زمینه در حال مذاکره با این سازمان هستیم. وزیر راه و شهرسازی ادامه داد: درخصوص واگذاری و اتمام واحدهای فاقد متقاضی مسکن مهر از طریق واگذاری به برخی نهادهای متقاضی و فراخوان مجدد برای واگذاری در آینده اقدام می‌شود. وی تاکید کرد: قطعا کار ساخت مسکن مهر امسال و نهایتا سال آینده نهایی می‌شود اما برخی واحدها به‌خصوص شرکت‌های تعاونی مسکن پرونده‌های حقوقی دارند که باید تعیین تکلیف شوند و تکمیل این واحدها منوط به احکام قضایی است. اسلامی افزود: بخشی از واحدهای مسکن مهر تحویل‌شده نیز با کمبودهایی در خدمات روبنایی ازجمله مراکز درمانی، مدرسه، فضاهای فرهنگی و ورزشی مواجه هستند که باید با استفاده از ظرفیت‌های موجود برای تکمیل این خدمات اقدامات لازم صورت گیرد.

وی تاکید کرد: درگذشته به توان مدیریت‌های محلی برای شناسایی و حل مشکلات متناسب با شرایط و امکانات محلی کم‌توجهی شده است که امیدواریم با توجه جدی استانداران به مسکن مهر شاهد تکمیل و تامین امکانات زیربنایی و روبنایی باشیم.  اسلامی همچنین به برنامه وزارت راه و شهرسازی برای ساخت سالانه ۱۰۰ هزار واحد مسکونی در قالب طرح ملی بازآفرینی شهری تا سال ۱۴۰۰ اشاره کرد و گفت: در ابلاغیه‌ای به استانداران سراسر کشور سیاست‌های وزارتخانه درخصوص برنامه‌های بازآفرینی شهری با تاکید بر اجرای تکالیف برنامه ششم توسعه و ابلاغ دستور رئیس جمهور در تحرک بخشیدن به برنامه‌های بازآفرینی اعلام‌شده است.

وی ادامه داد: برنامه بازآفرینی شهری اعم از احیای بافت‌های فرسوده و ساماندهی حاشیه شهرها از طریق بازآفرینی و نوسازی محلات و ساخت مسکن مناسب بر اساس تفاهم‌نامه مبادله شده بین سازمان برنامه‌وبودجه، وزارت راه و شهرسازی و صندوق توسعه ملی در چارچوب آیین‌نامه اجرایی برنامه ملی بازآفرینی شهری پایدار، در قالب نوسازی ۲۷۰ محله هدف درسال ۹۷ و همچنین آغاز عملیات ساخت۱۰۰ هزار واحد مسکونی آغاز شده است. در این راستا و در ابلاغ به استانداران درخواست شده استفاده حداکثری و اهرمی کردن همه منابع بخش خصوصی و اعتبارات استانی و بودجه‌ای دستگاه‌های عضو ستاد بازآفرینی، شهرداری‌ها و اعتبارات تفاهم‌نامه همکاری مشترک سهم استان در برنامه بازآفرینی به کار گرفته شود. همچنین درخواست شده تا پیگیری اختصاص اراضی دولتی در اختیار دستگاه‌های اجرایی استان‌ها برای شتاب‌دهی به عرضه مسکن مطابق با آیین‌نامه اجرایی برنامه ملی بازآفرینی شهری پایدار مصوب هیات دولت انجام شود.

وزیر راه و شهرسازی همچنین به آمادگی بنیاد مسکن برای ساخت ۱۰۰ هزار واحد مسکونی اشاره کرد وگفت: برای تحقق تامین مسکن خانوارهای کم‌درآمد در راستای اجرای اصول ۳۱، ۳۰ و ۴۳ قانون اساسی و به‌منظور دستیابی به اهداف کمی سند چشم‌انداز در افق ۱۴۰۴ و نیز قانون ساماندهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن، همچنین در اجرای جزء۲ بند ب ماده ۵۹ قانون برنامه ششم برنامه احداث ۱۰۰ هزار واحد مسکونی برای خانوارهای شهری کم‌درآمد با مشارکت گروه هدف مذکور به مدیریت بنیاد مسکنانقلاب اسلامی ارائه می‌شود. به گفته وی اجرای این طرح با مشارکت خانوارهای واجد شرایط و از طریق تامین تسهیلات بانکی و سهم آورده متقاضیان انجام خواهد شد. خانوارهای کم‌درآمد مشمول این طرح از کمک حساب ۱۰۰ حضرت امام(ره) نیز برخوردار خواهند شد. وی درخصوص نحوه شناسایی خانوارهای واجد شرایط برای بهره‌مندی از این طرح گفت: شناسایی گروه‌های هدف بر اساس اولویت‌دهی به خانه اولی‌ها، متقاضیان صندوق یکم، اقشار میان‌درآمد با تاکید بر نیازمندان واجد شرایط برای تأمین مسکن انجام می‌گیرد.

وی افزود: تسهیلات بانکی این طرح تا سقف مبلغ ۷۵ میلیون تومان در ازای هر واحد مسکونی از طریق بانک‌های عامل معرفی‌شده تامین و با معرفی و نظارت بنیاد مسکن به متقاضیان (سازندگان) واجد شرایط به‌صورت مرحله‌ای و متناسب با پیشرفت فیزیکی پرداخت می‌شود.  وزیر راه و شهرسازی در بخش دیگری از گزارش خود به رئیس‌جمهوری به برنامه آغاز تولید ۲۰۰هزار واحد مسکونی تا پایان برنامه ششم توسعه کشور در شهرهای جدید نیز اشاره کرد و گفت: شیوه‌های تولید مسکن در شهرهای جدید به روش مشارکت در ساخت و محله‌سازی خواهد بود.  به گفته اسلامی، در این واحدهای مسکونی در شهرهای جدید توجه به اهداف آمایشی کشور در بارگذاری جمعیتی به‌طور خاص در حاشیه خلیج‌فارس و دریای عمان، برنامه‌ریزی برای دهک‌های مختلف جمعیتی با تمرکز بر قشر متوسط اجتماعی و باهدف تنوع‌بخشی بر ساختار جمعیتی و اجتماعی و پرهیز از تصدی‌گری و ورود مستقیم بخش دولتی در امر ساخت مدنظر قرارگرفته است.  همچنین استفاده از ظرفیت بخش خصوصی و تامین مالی پروژه‌ها از طریق مشارکت با این بخش و تاکید بر رویکرد محله محوری به‌منظور تامین هم‌زمان خدمات و تسهیلات رفاهی ساکنان به‌تناسب ساخت واحدهای مسکونی در ساخت ۲۰۰ هزار واحد مسکونی شهرهای جدید موردتوجه است.

07-01

 



:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 20 آذر 1397 | نظرات ()